ریحانه ساداتریحانه سادات، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

مادرانه دخترانه

اما بازم دوسم داری

تقریبا کل هفته ی گذشته رو مهمون داشتم، تو این مدت دخترم از دیدن مهمان ها لذت می برد و با کوچکترین اشاره ای نظرش به طرف اونا جلب می شد و باهاشون بازی می کرد، با دست و پای کوچیک و خواستنیش به طرف اونها می رفت، می خندید، هیجان زده می شد، در کل زیاد به من توجه نمی کرد زیاد که چه عرض کنم تقریبا اصلا!منی که عاشقانه و با تمام وجودم دوسش دارم منی که علاقه ام بهش با توجه اوم مهمونها بهش قابل قیاس نبوده اما دخترم پاره ی تنم جذبشون می شد و فقط برای خواب یا رفع گرسنگی برام بیتابی می کرد و باید بگم که دلم گرفت و ناخوش شدم از این اتفاق. اما واقعیت تلخ تر اینه که من به مراتب غافل تر  از دخترم هستم نسبت به اونی که از من خیلی خیلی مهربونتره ، اونی که م...
17 خرداد 1394

اولین نمایشگاه کتاب

امسال برای اولین بار به اتفاق خاله جون عزیزت به نمایشگاه کتاب رفتیم.اصلا من یکی از دلایل علاقه مندیم به بهار همین نمایشگاه که خیلی دوستش میداریم. یه شیش ساعتی اونجا بودیم و من از لیست کتابهایی که یادداشت کرده بودم(شایان ذکر است که این لیست فقط شامل بخش کودک بوده ) اکثرا رو خریدم برات. البته ما در سالهای گذشته هم که کودک نداشتیم اول سراغ قرفه های کودک می رفتیم . کتاب های خوبی خریدیم از کتاب های نشر زعغران خیلی خوشم اومده بود مخصوصا فلیکس رو که مجموعه ی کاملشو خریدم برات اما خودم و خاله جون همشو زود خوندیم . یکی از کتابهای نمایشگاه رو که خیلی الان دوسش داری «قیافه های بامزه» با نویسندگی نیکولا اسمی و ترجمه ی نوشین اخلاقی از کا...
12 خرداد 1394

کتاب های تربیتی

اولین جزوه مربوط به کودک متعادل آقای سلطانی بوده که هنوز هم ادامه داره. کتاب دیگه ای هم که جالب و تامل برانگیزه تربیت بدون فریاد از انتشارات صابرین. مادر کافی باشیم رو هم از مامی سایت خوندم تا بخرمش. اخیرا هم در حال خواندن کتاب من دیگر ما از محسن عباس ولدی هستم. تا بعد یا علی.  
12 خرداد 1394

کتاب خوندن

سلام، از قبل از تولدت همش به این فکر می کردم که چطوری به کتاب خوندن علاقه مندت بکنم ،هم تو دوران بارداری برات کتاب می خوندم (از کتاب کودک مجموعه می می نی)هم در دوران نوزادیت. تو ۵ ماهگی کاملا با کتاب آشنا بودی و ۸ ماهه بودی که وقتی می گفتم ریحانه سادات برو کتاب بیار بخونیم برام می آوردی و با انگشت خوشگلت به به صفحاتش اشاره می کردی . چند تایی کتاب سخت داری که همشون تو کتابخونه دم دستتون هست که اراده کردی برات بخونمش. از اونجایی که خودمان هم عاشق کتاب خواندنیم روزی حداقل دو تا کتاب برات می خونم و از صفخاتش برات توضیح میدم(گاهی فکمان درد می گیرد).در آینده نزدیک عکس کتاب هاتو میزارم اینجا الان حوصله ی اپلود نداریم این موقع شب. ...
12 خرداد 1394

لغت نامه ریحانه جان

الان که دارم می نویسم دخترکم ۱۳ ماهشه و تو این پشت به عنوان مترجم شما کلمات و جمله هایی رو که بلدی می نویسم گاهی چشمامو می بندم و می رم تو رویا اونجایی که تو داری براحتی صحبت می کنی و خواسته هاتو میگی، انگار، نه واقعا دلم برای این روزهات تنگ میشه که برای رسیدن به هر چیزی انگشت سبابه ات رو به طرفش می گیری و زل میزنی بهش. من عاشق این کارتم   اولین کلمه ب ب (فتحه روی ب) بوده هر چند دوست داشتیم م م می گفتی اولش اما راضییم .البته در ۵ ماهگی ب ب رو گغتی و در ۷ ماهگی م م ... در ۱۳ ماهگی: هاپپپو.....................هاپو اللو اپ(غتحه رو پ)..................الله اکبر اللللو......................الو بابا ...
12 خرداد 1394

و امروز چشم به جهان گشودی

لحظات خیلی سریع می گذرند و آن نوزاد کوچک کم وزن امروز راه می رود به نهایت خودش را برای مان لوس می کند و قدرت درکش بالا رفته، روزی خواهد رسید که با من گفتگو خواهد کرد و احتمالا بعضی از نظراتمان یکی نخواهد بود که زیباییش به همین است . دوست دارم لحظه های با تو بودن متوقف شود و من مزه مزه اش کنم تا این حس در من جاودان شود. بگذریم تولد دردانه را یک هفته زود تر در ویلایی لب ساحل زیبای خزر گرفتیم، هفته ی بسیار پرکار و البته شیرینی بود خواستیم در اولین تولدت تمام گلها را پیشکش بفرستیم اما چه فایده که تو خود زیباترین و خوشبو ترین گل هستی امان هستی، همیشه باش عزیزکم. این هم یه سری عکس از پشت صحنه ناگفته نماند باباجون هم خیلی این رو...
20 ارديبهشت 1394

تولد یک سالگی

این روزها سخت مشغول تهیه و تدارک وسایل و تم تولد دخترمان هستیم و از اونجایی که همه ی تزییناتش رو (اعم از جینگیل بینگیل و لبا مخصوص و گل سرهاش و ....) به عهده گرفتیم وقت سرخاراندن هم نداریم در یک فرصت مناسب عکس هایش را می گذاریم.   یا علی
8 ارديبهشت 1394