ریحانه ساداتریحانه سادات، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

مادرانه دخترانه

اما بازم دوسم داری

تقریبا کل هفته ی گذشته رو مهمون داشتم، تو این مدت دخترم از دیدن مهمان ها لذت می برد و با کوچکترین اشاره ای نظرش به طرف اونا جلب می شد و باهاشون بازی می کرد، با دست و پای کوچیک و خواستنیش به طرف اونها می رفت، می خندید، هیجان زده می شد، در کل زیاد به من توجه نمی کرد زیاد که چه عرض کنم تقریبا اصلا!منی که عاشقانه و با تمام وجودم دوسش دارم منی که علاقه ام بهش با توجه اوم مهمونها بهش قابل قیاس نبوده اما دخترم پاره ی تنم جذبشون می شد و فقط برای خواب یا رفع گرسنگی برام بیتابی می کرد و باید بگم که دلم گرفت و ناخوش شدم از این اتفاق. اما واقعیت تلخ تر اینه که من به مراتب غافل تر  از دخترم هستم نسبت به اونی که از من خیلی خیلی مهربونتره ، اونی که م...
17 خرداد 1394

غیبت کبری

بعد از یه غیبت طولانی دوباره برگشتیم به این خانه.حرفهای زیادی برای گفتن داریم که به گمانم باید کم کم واردشون بکنیم، اما یه چیزی تو گلوم گیر کرده که باید الان بگمش ۱۱ ماه رشد کردم، بزرگ شدم،نفس کشیدم هر لحظه اش رو با فرشته ی مامان، با موجودی که دستهای کوچیکی داره اما دلش و زیبایی نگاهش به پهنای آسمونه. خوشحالم که خدا این افتخار رو بهم داده که مامان این فرشته ی زیبا رو باشم. یا علی
8 ارديبهشت 1394

تمرین یادگیری

دختر ناز مامان از سه ماهگی دارد تمرین گرفتن می کنی سعی می کنی اشیا را برداری هر چیزی رو که روبروت می زارم با کنجکاوی دست و پا می زنی و دوست داری برش داری هر روز تمرین می کردی بدون اینکه خسته بشی یا ناراحت و تو چهار ماهگی براحتی هر چی بهت می دم برمیداری. این کارت برایمان یه درس بزرگیه از تلاشت انرژی می گیریم و با تمام وجود درک می کنیم که برای رسیدن به هدف خستگی و نا امیدی معنایی نداره و تو یاد نگرفته این ها رو میدونی عزیز دلم. چقد وجودت برای ما پر از برکته ،از خدا بخاطر حضور پررنگت متشکرم.     مهربانم ! این بار , یاد قلبت باشد  یک نفر هست که با تو  به خداوند جهان نزدیک است  و به یادت هر ص...
5 مهر 1393

آینه ی چشمهات

وقتی  به اون چشم های درشت و قشنگت نگاه می کنم  به وضوح خوذم رو می بینم اون وقته که پشتم می لرزه تو دقیقا انعکاس رفتار و کردار منی داری یادم می اندازی که" مامان من تو رو می بینم و یاد می گیرم" ، خودتو نگاه می کنم و عمل می کنم . من باید خیلی تلاش کنم که افکارم درست باشه  تا رفتار درست از من سر بزنه و تو دختر ناز و قشنگم رفتار منو می بینی و یاد می گیری ،تو برای یادگیری فقط نگاه می کنی نگاه نگاه نگاه. تو اومدی تا من رشد کنم  و بیشتر به اعمالم فکر کنم. سخته اما راه درست همینه اصلا درست زندگی کردن سخته. عزیز دل مامان و بابا عاشقانه دوست داریم و تمام سعی خودمان را می کنیم تا درست تربیت بشی ولی نگاه و امیدمون به خدای م...
5 مهر 1393

وقتی مامان می شی!!!

وقتی مامان می شی دیگه مثل قدیما نمیتونی بری دستشویی و هر وقت دلت خواست بیای بیرون… حداکثر زمان ۲ تا ۳ دقیقه ست!!! بعضی وقتا هم این زمان به ۱ دقیقه میرسه و فکرایی هم که توی این یک دقیقه به ذهنت میرسه خیلی وحشتناکه.. مثلا اینکه حالا یهو از جایی بالا نره و بخوره زمین… بهترین حالت میتونه زمانی باشه که خوابه ولی اون موقع هم با هر صدایی اعم از جیر جیر دمپایی فکر می کنی بیدار شده و باید زود بری بیرون.. وقتی مامان می شی دیگه نمی تونی با خیال راحت وایسی و ظرفاتو بشوری چون در حین شستن ظرف یکی میاد و به پاهات می چسبه و التماس می کنه با چشماش که بغلش کنی و تو باید چندین و چند مرتبه دستکشا رو از دستت بیرون بیاری و یه جوری سرگرمش کنی...
10 شهريور 1393

تو را دوست دارم

من از عهد آدم تو را دوست دارم از آغاز عالم تو را دوست دارم چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم تو را دوست دارم سلامی صمیمی‌تر از غم ندیدم به اندازه‌ی غم تو را دوست دارم بیا تا صدا از دل سنگ خیزد بگوییم با هم: تو را دوست دارم جهان یک دهان شد هم‌آواز با ما تو را دوست دارم، تو را دوست دارم ( قیصر امین پور )   ...
10 شهريور 1393

حس مادرانه

وقتی که مادر می شوی با یه سری نگاه های تازه و جدید مواجه می شی .فکر می کنم نگاه کردن از این دریچه ها فقط با مادر شدن امکان پذیره. وقتی مسئولیت یه آدم دیگه به شما سپرده می شود تمام سعی و تلاشتون را برای انجام درست وظیفه ای که بهتون محول شده انجام میدید. تو این راه پر پیچ و خم و البته شیرین یادمون باشه که فقط و فقط باید به خدا اعتماد بکنی و نگاهت به اون باشه. اما در متن زندگی خیلی وقت ها فراموش می کنیم که هدف جلب رضایت اون بالاییه حتی عشق ورزیدن و دوست داشتن فرزند دلبندمون. احساس می کنم هر چه بیشتر به خدا توجه بکنیم تو مسیر کمتر منحرف می شویم. واقعیت خیلی شیرین و جذاب اینه که حس مادرانه حس خدایی داره برای همین شک ندارم فقط با اندکی توجه متوجه...
15 مرداد 1393

گذر زمان

احساس می کنم این روزها خیلی زود می گذرند و من دلم برای لحظه لحظه ی دخترم تنگ می شه. از همین الان دلم برای این روزها تنگ میشه کاش می شد علاوه بر صدا و تصویر، بوها رو نیز ثبت کرد. من عاشق بوی تو هستم هستی من. ذره ذره بزرگ شدنتو می بینم و از خدا می خواهم کمکمون کنه تا بتونیم خوب بزرگت کنیم و رسالتمون رو درست انجام بدیم. یا علی   اینجا دخترم 83 روزه است. ...
12 مرداد 1393

لذتی وصف نشدنی

گاهی وقتی دخترم خوابه تو سکوت می نشینم و مدتی نگاهش می کنم اینقدر از دیدنش لذت می برم که قابل وصف نیست. یادمون نره لذت بردن از زندگی و نعمت های خداوند نیاز به هزینه های گزاف نداره فقط کافی چشم هامونو باز کنیم و درست به اطرافمون نگاه کنیم. گران ترین سرمایه های زندگیمون دم دستمون هستند کافیه دستمون رو دراز کنیم. یا علی ...
6 مرداد 1393